می کده کجاست؟می کده یکی از نهاد هایی است که حافظ نظر بسیار خوشی نسبت به آن دارد ، این نهاد درست میان صومعه و کنشت و دیر است . می کده همان کوی مغان است و کوی مغان جاییست که داخل آن شراب می دادند. به آن خرابات نیز گفته می شود.
می کده = می(شراب) + کده(خانه) = شراب خانه
در بیت ششم حافظ می گوید به می خانه بیا ببین چگونه همگی حاضران می کده ، وقت خودشان را صرف دعا کردن تو بکنند . زمره حضور به معنای گروه حاضران است.
اغیار ؟
اغیار جمع غیر است و غیر به معنی بیگانه . در اینجا حافظ می گوید : شراب بنوش زیرا صد گناه مثل شراب خوردن دور از چشم بیگانگان در حجاب ، بهتر است از عبادتی که با ریا و تظاهر باشد .
البته لازم به تذکر است که منظور حافظ از این بیت این نمی باشد که شراب بنوشید ، بلکه در مقام مقایسه بین شراب و عبادت با ریا درآمده و شراب را بر ریا ترجیح می دهد و می گوید شراب خوردن و گناهانی مثل شراب دور از چشم مردم انجام دادن ، خیلی بهتر است از انجام اعمال ریا کارانه .
غیور ، قبا کردن و خرقه ;
غیور= حسود قبا کردن=پاره کردند خرقه=لباسی که از سر به تن می کردند.
بیت هشت ، تلمیح (چشم آرایی) دارد به داستان حضرت یوسف (ع) و می گوید ، آن پیراهنی که بوی حضرت یوسف از آن به مشام می رسد ، می ترسم برادران حسودش آن را پاره کنند.
حافظ می گوید : اکنون که پرده ها برنیفتاده و حجاب ها کنار نرفته است ، هر کسی فتنه ای به پا کرده و از معشوق هر کسی چیزی می گوید و هر کسی به فرقه ای دست درازیده و به یکسری کارهای ریاکارانه پرداخته ، ببینیم زمانی که پرده ها کنار رفت و رازها برملا شد آن زمان می خواهند چکار کنند؟!!
در بیت بعدی حافظ می گوید : اگر سنگ هم از این حدیث بنالد تعجب مکن ، زیرا که انسان های عارف آنقدر زیبا از عشق و دل صحبت می کنند که انسان را تحت تاثیر قرار می دهند به طوری که حتی سنگ هم به گریه می افتد
به خودم خوان ؟
به خودم خوان یعنی آنکه مرا به سوی خودت بخوان . در این بیت (11) حافظ خطاب به معشوق می گوید: ای معشوق ، مرا پنهانی به سوی خودت بخوان زیرا که انسانهای توانگر وقتی می خواهند خیر کنند ، این کا را به صورت مخفی برای رضای خدا انجام می دهند ، تو نیز توانگر منی پس من را به سوی خودت بخوان .
و در انتها حافظ رو به خود می گوید : ای حافظ وصال همیشگی نیست . معشوق مثل پادشاهی است و عاشق چون گدایی . بنابراین پادشاه به گدایش بسیار کم التفات می کند . حافظ در بیتی دیگر می گوید :
یار اگر ننشست با ما جای هیچ اعراض نیست پادشاهی کامران بود از گدایی آر داشت
گدایی= گدایی مثل من کامران= کسی که به آرزوهایش می رسد
ادبیات چیست؟
ادبیات به سخنانی گفته می شود که از حد سخنان عادی فراتر و والاتر می باشد. مردم آن سخنان را در خود ظبط و نقل می کنند و از شنیدن آن تحت تاثیر قرار می گیرند به گونه ای که از شنیدن آن یا احساس شعف و شادی
می کنند و یا احساس الم و غم.
ریشه کلمه ادبیات از کجا گرفته شده است؟
ادبیات جمع کلمه ادبی و ادبیه است و ادبی صفت نسبی از ادب است و ادب 2 ریشه دارد :
یا از واژه دوب گرفته شده که این واژه را سومری ها 2500 سال پیش از میلاد مسیح به کار می بردند به معنی لوح و نوشته ، این واژه بعدها وارد قوم اکد می شود و از آنجا وارد زبان عربی می شود و در آنجا به صورت الدف در می آید به معنی صفحه های چوبی که بر آن چیزی می نویسند و بعدها وارد زبان دوره فارسی باستان (دوره هخامنشی) می شود و در یکی از کتیبه های داریوش هخامنشی به صورت دی پی به معنی نوشتن باقی مانده است . از این واژه کلماتی مثل : دبیر ، دیباچه ، ادب و دبستان باقی مانده است ;
یا ادب از دأب گرفته شده است به معنی رفتار و کردار نیاکان . بعدها این کلمه جمع بسته می شود و اَدآب
می شود و با توجه به قائده قلب و ادقام آداب می شود . مفرد این کلمه ادب مورد استعمال قرار می گیرد و به عبارت دیگر ادب قلب کلمه دأب است .
موضوع ادبیات چیست؟
موضوع ادبیات اندیشه ای والاست که هرچند از طبیعت و زندگی سرچشمه گرفته است اما در اندیشه شاعر ساخته و پرداخته شده و به صورت سخن مخیل درآمده است .
فرق نظم و شعر چیست؟
نظم، کلام موزون و مقفی است .(وزن دارد ، قافیه دارد)
شعر، گره خوردگی عاطفه و خیال در زبانی آهنگین است .
بنابر این وجه ممیز و عامل جدایی شعر و نظم در خیال و عاطفه است . می گویند شعر از 4 چیز تشکیل شده است :
1-عاطفه و احساس
2-خیال
3-زبان
4-موسیقی
نظم= شعر بدون خیال
خیال چیست؟
تخیل یا تخییل یا ایماژ (emage) ، به قول اخوان ثالث ، هر چیزیست که باعث انفعال نفسانی شود . به عبارت دیگر انسان با شنیدن آن تحت تاثیر قرار گیرد ، یا احساس شادی کند یا احساس غم .
عامل نجوم در شعر:
علما معتقد بودند 9 قمر داریم :1- ماه یا قمر 2- تیر یا اتارد 3- زهره یا ناهید 4- شمس یا خورشید 5- مریخ یا بهرام 6- مشتری یا برجیس 7- زهل یا کیوان 8- فلک اطلس یا ثوابت 9- فلک الافلاک که منطقه البروج
نام داشت .
2 تا از اینها نیرین هستند یعنی نور میدهند . اول نیر اعظم که خورشید است و نیر اصغر که ماه است .
2 تا سعدین هستند . سعد اکبر (خوشبختی آور)مشتری و سعد اصغر که ناهید است .
2 تا نحسین هستند . اول نحس اکبر که زهل یا کیوان نام دارد و نحس اصغر مریخ است .
به هرکدام از قمرها یک لغب می دادند :
تیر یا اتارد ، دبیر و نویسنده فلک که همیشه قلم به دست است .
زهره و ناهید ، رقاص و آوازه خوان .
خورشید ، جنگاور و سلحشور .
مریخ ، خونریز .
مشتری یا برجیس ، قاضی و پیر فلک .
زهل یا کیوان ، رمز رعفت و بلندی .
و....
فلک الافلاک 12 برج دارد :
1-حمل یا بره 2- ثور یا گاو 3- جوزا یا 2 پیکر 4- سرطان یا خرچنگ 5- اسد یا شیر 6- سنبله یا خورشید
7- میزان یا ترازو 8- عقرب یا کژدم 9- قوس یا کمان 10- جدی یا بزک ( بزغاله) 11- دلو یا سطل 12- حوت یا ماهی .
نحس و غیر نحس بودن روزهای زیر کاملاً علمی نیستند :
- شنبه ، زهل ، رنگ مشکی ، نحس .
- یکشنبه ، خورشید ، رنگ زرد ، روز طلایی .
- دوشنبه ، ماه ، رنگ سبز ، طلایی کمتر .
- سه شنبه ، مریخ ، رنگ قرمز ، نحس .
- چهارشنبه ، تیر ، رنگ فیروزه ای .
- پنج شنبه ، مشتری ، رنگ قهوه ای ، خوشبختی آور .
- جمعه ، ناهید ، رنگ سفید ، خوشبختی آور .
12 ماه ایرانی :
1- تشرین اول 5- شباط( شبات) 9- وزیران
2- تشرین دوم 6- آذار 10- تموز
3- کانون اول 7- نیسان 11- آب
4- کانون دوم 8- ایار 12- ایلول
21 آذار = 1 فروردین ( 10 روز مانده از آذار + 20 روز از نیسان = 1 ماه بعدی و.... )
هفت خط جام جمشیدی:
1- جور 4- بصره
2- بغداد 5- اشک 7- فرودینه (دّر شراب اینجاست)
3- ازرق 6- کاسه گر
10 حال عرفانی :
1- مراقبه (دل انسان رو نگه میداره که هیچ چیزی توش نره) 6- شوق
2- قرب 7- محبت
3- خوف 8- مشاهده
4- رجا 9- یقین
5- اُنس 10- اطمینان
نظرات شما عزیزان: